محل تبلیغات شما
درست بیست سال پیش در چنین روزی ما عروسی کردیم.و الان تو این ساعتها نشسته بودیم با همسر جان صحبت میکردیم. کولر نداشتیم پنکه سقفی رو هنوز نصب نکرده بودیم و با یک پنکه رو میزی تو گرما و شرجی شمال . بوی چوب سرویس اتاق خواب و پرزهای فرش نو که با باد پنکه به هوا بلند میشد و میرفت تو ریه ها مون. از خستگی و گرما نتونستیم بخوابیم .من میرفتم تو حیاط شلنگ اب رو میگرفتم رو پاهام و میومدم تو اتاق تا کمی خنک بشم بعد همسر جان میرفت. اینقدر گرما کلافمون کرده بود که بیخیال مراسم شب عروسی. فردا صبح اول وقت پنکه سقفی رو نصب کرد و تو خنکای صبح و باد پنکه سقفی تا ظهر خوابیدیم . با وجودی که خاطره خوبی از شب عروسی ندارم ولی بعد بیست سال یاداوری اون لحظه ها شیرینی خاصی داره . اون موقع اصلا فکرشو نکرده بودم که بیست سال بعد کجا و تو چه موقعیتی هستم ولی الان دارم به این فکر میکنم که ان شالله اگه زنده باشیم بیست سال بعد کجاییم؟ چکار میکنیم؟

بیستمین سالگرد ازدواج

ترجمه زبان اقایون

یاد باد ان روزگاران یاد باد

تو ,رو ,پنکه ,سال ,بیست ,گرما ,بیست سال ,پنکه سقفی ,شب عروسی ,سال بعد ,سقفی رو

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آبادانی روستا-دهیاری شاه تقی